یک اتفاق عجیب و جنون آمیز دیگر

ساعت اولین مطلبی که من در این وبلاگ نوشتم 11 و 11 دقیقه است.

این تکرار هم مصبیت زندگی من است.

ماشین را که روشن می کنم 10 و 10 دقیقه است. به مقصد که می رسم 1 و 1 دقیقه است.

ساعت را که تنظیم می کنم تا ساعت 5 صبح بیدار شوم روی گوشی پیام می آید که شما ساعت را برای 7 ساعت و 7 دقیقه دیگر تنظیم کردید!

هیمشه اینطور نیست. اما این اتفاق بیش از اندازه ای که احتمال دارد تکرار می شود. به اندازه ای که یک وقتی اطرافیان من نیز به آن توجه کرده بودند و دنبال معنای آن بودند. خواهرم می گفت معنایش این است که هیچ کجا گرفتار نمی شوی! طفلک از گرفتاریهای من خبر ندارد.

 

نیازی نیست باور کنید.

اگر جای شما بودم دیگر هیچ وقت به این وبلاگ سر نمی زدم.

اما اینها را می نویسم تا خودم فراموش نکنم و اگر  نمونه های آن در زندگی دیگران نیز هست از آن با خبر شوم.  


مشخصات

آخرین جستجو ها